Telegram Group Search
پاینده ایران

‌کشمکش بر سر عملکرد آکینجی

«اکینجی، یک شرکت خصوصی ترکیه، متعلق به دامادِ رجب طیب اردوغان است. اسمِ این شرکت - آکینجی - هم برگرفته شده از شاخۀ جوانانِ اسلامگرایان ترکیه پیش از کودتای کنعان اورن است.

مشارکت پهپاد آکینجی در واقعۀ اخیر در حال تبدیل شدن به یک مسئلۀ حساس بین دو طرف است که شاید موجبِ کدورتی در روابط هم بشود.

ظاهراً پهپادهای مناسبِ جستجوی گرمایشی نیروهای مسلح ایران در اصفهان مستقر بودند، اما مسافت پهپادهای ترکیه که معمولاً در جنوب‌شرقِ آن کشور مستقر می‌شوند تا خطۀ ارسبارانِ ایران، نزدیک‌تر بود.

نخست یک پهپاد مسلح (!) از ترکیه به ایران اعزام می‌شود اما با اعتراض ایران این پهپاد بازگردانده شده و یک فروند پهپاد غیرِ مسلح، راهی ایران می‌شود. بر اساس فیلم‌های منتشر شده، دور زدن این پهپاد در مناطقِ غیر مرتبط با سانحه، خوشبینانه نیست. از طرف دیگر، پهپاد مزبور پس از خروج از ایران اقداماتِ تحریک‌آمیز روی دریاچه وان انجام داده و از حضور در این سانحه، فوراً برای تبلیغات تجاری استفاده کرده است.

این اقداماتِ غیرحرفه‌ای موجب خشم و برانگیخته شدن احساسات و غرورِ ملی و میهن‌دوستانه در ایران شد و در نهایت کنجکاوی‌ها در مورد عملکرد پهپاد بیشتر شد که روشن می‌کرد برخلاف روایتِ شرکت آکینجی، عملکرد موفقیت‌آمیزی نداشت. سه‌شنبه یکم خرداد ۱۴۰۳ خودشیدی، بی‌بی‌سی با راستی‌آزمایی روی ادعاهای هر دو طرف تأیید کرد که پهپاد آکینجی موفقیتی در پیدا کردن محل سانحه نداشت. البته حتی در این صورت، ارزش‌های اخلاقی ترکیه برای کمک به کشور همسایه، قابل تحسین است. اما موضوع به مسئلۀ نوع رفتارِ ارزان و برآمده از نوکیسگی بخشی از این شرکت باز می‌گردد که در زمان نامناسب به اقداماتِ تحریک‌آمیز پرداخته است.

ایران و ترکیه همسایه‌اند در موارد بحران به کمک یکدیگر می‌روند. دو سال پیش نیروهای مسلح ایران برای کمک به خاموش کردن آتش‌سوزی جنگل‌های ترکیه یک هواپیما و دو بالگرد فرستاد. در زلزلۀ مهیب ترکیه در فوریه ۲۰۲۳ میلادی نیز ایران فوراً به کمک رفت، اما هیچ نهاد ایرانی از این کمک‌رسانی به عنوان ابزار پروپاگاندا یا کنایه به قربانیان سوانح ترکیه استفاده نکرد و هیچ‌کس پس از بازگشت از مأموریت، پرچم ایران را در آسمان نکشید. این نوع رفتارهای ارزان و میان‌مایه که آکنده از خودنمایی است، فاقد ارزش‌اند و مطابق با اتیکت‌های رفتاری نیست.

این درسی باشد برای وزارت خارجه و نیروهای مسلح ایران که بر اساس هیجان از شرکت رقیبِ صنایع پهپادی درخواست کمک نکنند و اندکی بر روی تصمیمات خود، درنگ کنند. مخصوصاً اگر شائبۀ جمع‌آوری اطلاعات در آن بوده باشد که این احتمال در خصوص شرکت آکینجی مطرح شده است.»

(از کانال تلگرامی سالار سیف‌الدینی)

۳ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

سوم خرداد، روز آزادسازی خرمشهر

وطن چیست؟

وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجم را ز خرمشهر راندن
سپاه جان به خوزستان کشیدن
 
شهادت را به جان ارزان خریدن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی شهید، آزاده، جانباز
 
شلمچه، پاوه، سوسنگرد، اهواز
وطن یعنی شکوه سرفرازی
وطن یعنی ز عالم بی نیازی
وطن یعنی گذشته، حال، آینده
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا، یعنی ایران

علیرضا شجاع‌پور

۳ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

چنین دولتی بود!

سخنگوی دولت اکنون از مدیریت آقای رئیسی تعریف می‌کند. وی می‌گوید « معمولاً در جلسات این شکلی بود که زمان پروژه‌ها وقتی اعلام می‌شد همیشه آیت‌الله رئیسی سر این تاریخ‌ها با مسئولان محاجه می‌کرد که چرا این تاریخ را اعلام می‌کنید؟ چرا یک سال دیگر؟ بعد اثبات می‌کرد که دو ماه دیگر نه، بلکه دو هفته دیگر تمام شود.»!

خوب اگر آن مرحوم که سابقه اجرایی و اداری نداشت سر از پروژه و زمان‌بندی و تخصیص بودجه و تامین نیروی انسانی در‌نمی‌آورد، وزرای دیگر و رئیس سازمان برنامه و بودجه هم حرفی نمی‌زدند؟ یعنی پروژه یک‌ساله را می‌شود دو هفته‌ای اجرا کرد؟! هیچکسی هم حرفی‌ نمی‌زد؟ ایشان چگونه اثبات می‌کرد که یک پروژه یک‌ساله را می‌توان دو هفته‌ای اجرا کرد؟! می‌شود یک نمونه مثال بزنید که ایشان اثبات کرد که پروژه یک‌ساله را می‌توان در دو هفته اجرا کرد؟!

یعنی همه تصمیم‌گیری ها در سه سال گذشته همینگونه بود؟ واقعا بقیه اعضای هیئت دولت از ایشان خیلی حساب می‌بردند؟

ظاهراً سخنگوی دولت شاعر هم هست و از صناعات ادبی سر درمی‌آورد! ذم شبیه به مدح!

۳ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

شاهنامه دشمن شماره یک همه ایران‌ستیزان است

«پوزش بابت انتشار این سخنان پریشان و رقت آور. اما نمی‌توان نگفت که این جماعت نه از آزادی دفاع می کند و نه فهمی از آن دارد. چپ، ایران.ستیز است و هر آنچه ایران را به عنوان مفهومی فرهنگی و سیاسی ساخته است هدف آنهاست. شاهنشاهی معظم ساسانی افتخار ماست و دوران شکوه، و در آن دین و دولت به معنایی که در اینجا گفته می شود نبوده است. چون فهم معیوب است و آمیخته به غرض، دین و دولت منفی تلقی می شود. دوران شکوهمند پس از اسلام ادامه‌ی منطقی دوران ساسانی است. تعالی فکری و فلسفی ایرانیان بعد از اسلام تداوم شکوه ساسانی است؛ آمیخته به تعالیم اسلامی.
و شاهنامه طبعا دشمن شماره یک همه‌ی ایران‌ستیزان است، در بین متون پارسی.
نمونه مضحک شاهنامه‌شناسی این جماعت نکوهش اسفندیار، پهلوان بزرگ ایرانی است. چند سالی است که «شاهنامه شناسان شاهنامه نخوانده» اسفندیار را مقابل رستم گذاشته‌اند و به طوری خنده‌دار اولی را نماینده استبداد دینی و دومی را نماینده آزادگی می دانند!! در شاهنامه اسفندیار همان‌قدر بزرگ و محترم است که رستم. فردوسی هرگز یکی را بر دیگری برتر نمی‌داند. هر دو پهلوان ایرانند و دریغا که در اثر بی‌تدبیری گشتاسب رو در روی هم قرار می‌گیرند.
خنده‌دارتر آن است که وقتی می پرسیم چرا اسفندیار بد و رستم خوب است، دو بیت را مثال می زنند:

ببینیم تا اسب اسپندیار
به آخور درآید همی بی سوار
و یا باره ی رستم جنگجوی
به ایوان نهد بی خداوند روی

می‌گویند فردوسی رستم را بزرگ داشته و اسفندیار را تحقیر کرده است. این جماعت استاد و علامه! نمی دانند که این سخن اسفندیار خطاب به رستم است، نه سخن فردوسی. یعنی او دارد مثل هر ایرانی دیگری تعارف می کند. همان طور که ما در گفتگوهای روزمره می گوییم: شما فرمودید، من گفتم، جناب آقای فلانی، من حقیر. تفاوت اینها فقط در ادب ایرانی قابل فهم است. اسفندیار مودبانه به رستم می گوید اسب من، باره ی تو، آخور / ایوان…
خلاصه شاهنامه و شخصیت‌های آن و اصلا تاریخ ایران بدجوری خار چشم ایران‌ستیزان است.
در دو مقاله ی «تهی کردن شاهنامه از معنا» در مجله پاژ شماره ۵۲ و «بازشناسی نقش شاهنامه فردوسی در هویت ایرانی» در کتاب «شاهنامه و هویت ملی» و نیز در سخنرانی «چارچوب معنایی شاهنامه» در تکاب، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ به این موارد پرداخته‌ام.»

(از کانال تلگرامی ملی‌گرایی ایرانی / شاهنامه‌پژوهی)

۴ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

ببردی ازین پادشایی فروغ!

کُرَزم» دشمن چشم‌تنگ اسپندیار بر جاه و زورمندی و محبوبیت او رشک می‌برد. از او پیش شاه‌گشتاسپ بدگویی می‌کند، با بند و ترفند و دروغ پدر را نسبت به پسر بدگمان می‌کند و در نهایت موجب می‌شود اسپندیار بی‌گناه دربند شود. دربند شدن اسپندیار همان و حملهٔ دشمن دیرین ایران یعنی تورانیان همان. ارجاسپ تورانی در نبود اسپندیار به ایران لشکر می‌کشد. ایران بی اسپندیار شکست می‌خورد. موی سپید لهراسپ (پدر شاه‌گشتاسپ) به صدها زخم لعل می‌شود، سی‌وهشت پسر شاه بر خاک می‌افتند، آتش مقدسِ زردشت از خون ریختهٔ هشتاد هیربد می‌میرد، دختران نازپرورد شاه را «که باد هوا رویشان را ندید» به اسیری می‌برند و شاه‌گشتاسپ زار و سرافکنده به کوه می‌گریزد. 
و این‌همه فقط به خاطر خبث کُرَزم!

دل رنجیدهٔ اسپندیار را به زحمت به دست می‌آورند و او را از زندان یک‌راست به آوردگاه می‌برند مگر آب رفته را به جوی برگرداند. اسپندیار اندوهگین بر کشتهٔ ایرانیان می‌گذرد و زار می‌گرید تا به کشتهٔ کُرَزم می‌رسد:

چنین گفت با کُشته اسپندیار
که ای مردِ نادانِ بدروزگار

نگه کن که دانای ایران چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت

که دشمن که دانا بود به ز دوست
ابا دشمن و دوست دانش نکوست!

براندیشد آنکس که دانا بود
به کاری که بر وی توانا بود

ز چیزی که باشد بر او ناتوان
به جستنْش رنجه ندارد روان

از ایران همی جای من خواستی
درافکندی اندر جهان کاستی

ببردی ازین پادشایی فروغ
همی چاره جستی به گفت دروغ

بدین رزم خونی که شد ریخته
تو باشی بدان گیتی آویخته...

منبع:
شاهنامه، تصحیح خالقی، جلد دوم از چاپ دوجلدی، ص۹۲.

(از کانال تلگرامی بیاض، عاطفه طیه)

۴ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

بشار اسد، خلیج فارس و مسلمانان

در نشست اخیر کشورهای عربی که در آن بار دیگر ادعای موهوم تعلق جزیره‌های سه‌گانه بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به اعراب مطرح شد بشار اسد نیز شرکت داشت و برای خوش‌رقصی به همتباران خود چنین بیانیه‌ی ننگین را امضاء کرد. وی حتی به خود زحمت نداد که برای تشییع رئیس جمهور نظامی که سال‌ها از او حمایت مالی کرده است و جوانان ایرانی در حمایت از وی شهید شده‌اند به ایران سفر کند. سال‌ها نفت مجانی از ایران گرفت و نظام دینی میلیاردها دلار برای نگهداری او در سریر قدرت از جیب مردم ایران هزینه کرد.

این رژیم که اکنون تابعیت کامل روسی خود را حفظ کرده است برای گزینش یک روز جهانی و یادبود نسل‌کشی سربرنیتسا و محکومیت نسل‌کشی مسلمانان از سوی صرب ها در بوسنی و هرزه‌گوین در کنار صرب‌ها ایستاد و رای منفی به این قطعنامه داد! در کنار روسیه، صربستان، چین و کره شمالی.

ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است.

۴ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

ابهام در سقوط هلیکوپتر

یورونیوز فارسی در گزارشی از قول
علیرضابیگی استاندار اسبق آذربایجان شرقی نوشته است او معتقد است که سانحه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهوری ایران و همراهان و نیز اطلاع رسانی های اولیه در خصوص آن با ابهامات زیادی همراه است.
وی به سایت دیده‌بان ایران در خصوص علت پیدا نشدن محل سقوط با توجه به ادعاهای معاون اجرایی و رئیس دفتر رئیس جمهوری مبنی بر برقراری تماس با یکی از سرنشینان بالگرد میگوید «برای من هم عجیب است چراکه ما امکانات فنی قابل توجهی داریم که از روی سیگنال تلفن همراه میتوان به راحتی محل را پیدا کرد فعلا منتظر گزارش ستاد کل نیروهای مسلح هستم.»
وی در پاسخ به سوالی در خصوص اجازه پروازه بالگرد به رغم هشدار سطح نارنجی هواشناسی گفت: «برایم مبهم است که چرا فاصله میان تبریز تا سد قیز قلعه سی را که فاصله کمی دارند با هلیکوپتر طی کردند؟ چرا پرواز در فرودگاه پارس آباد فرود نیامد که با محل برگزاری مراسم ۲۰ تا ۲۵ دقیقه فاصله دارد؟»
آقای علیرضابیگی در این خصوص با اشاره به اینکه در دوره مسئولیت وی در سال ۹۰ هواپیمای حامل معاون اول رئیس جمهوری برای افتتاح سد خداآفرین در فرودگاه پارس آباد به زمین نشسته بود، افزود: «اینکه چرا
تصمیم گرفتند این فاصله را با هلیکوپتر طی کنند را نمیدانم. آن هم در شرایطی که وضعیت آب و هوایی نارنجی اعلام شده است و اصلا به صرفه نیست این مسیر با هلیکوپتر طی شود ضمن اینکه هلیکوپتر هم مخاطرات خود را برای شخص دوم کشور دارد.»
نماینده مردم تبریز در مجلس یازدهم سپس تاکید کرد که در منطقه یاد شده آنتن‌دهی و امکانات خوبی برای تماس برقرار است کما اینکه آقای آل هاشم هم تا سه چهار ساعت از طریق تلفن همراه خود و تلفن همراه خلبان با رئیس دفتر آقای رئیسی در ارتباط بوده است.
استاندار اسبق آذربایجان شرقی در پاسخ به اینکه آیا ممکن است این سانحه علل دیگری به جز نقص فنی داشته باشد به دیده‌بان ایران گفت: «اطلاعات من کم است و منتظر گزارش ستاد کل هستم.»

۴ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

ویدیویی زیبا از اصفهان، سال ۱۳۵۵.

۵ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

وقت جبران؟!

«باید بی‌تعارف عرض کنم؛ سرمایه اجتماعی ما که مردم هستند بسیار آسیب دیده و این امر در اثر عملکرد تمام مسئولان بوده است.
قطعا عملکرد ما به صورتی بوده است که مردم ناراضی هستند. نمی‌شود که تمام آن‌ها را بر گردن استکبار جهانی و منافقین بیاندازیم! باید بپذیریم در اداره کشور نقص داشتیم و به جای بد و بیراه گفتن آن را جبران کنیم.»/جماران

(سید احمد آوایی، نماینده مجلس)

جایی برای جبران نیست. نظامی که از اساس مردم را رعیت می‌داند و حکومت خود را خدایی، نیاز به مردم ندارد که مسئول رنج آنان باشد.

۵ خرداد ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران

زیان ۱۱ برابری!

مدعی هستند ۷۰۰۰ کارخانه احیاء کردند. یکی هفت‌تپه است که زیان سنواتی آن از ۳۰ میلیارد تومان ظرف یک سال شده است ۳۲۴ میلیارد تومان! زیان ۱۱ برابر شده است!

(ایران تایمز، پیام برازجانی)

۵ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

جهان‌دار شاهی زِ داد آفرید
دگر از هنر وز نژاد آفرید

بدان کَس دهد، کو سزاوارتر
خرددارتر هم بی‌آزارتر

شاهنامه حکیم فردوسی توسی


۶ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

در نهایت چه کسی چه کسی را برخواهد انداخت

در سال ۱۹۶۸ مائو تا آنجا پیش رفت که بگوید چون هنوز مشخص نشده است «در‌ نهایت چه کسی چه کسی را بر خواهد انداخت» وظیفه انقلاب پایان نیافته است. هنگامی که او افسار ده‌ها میلیون جوان گارد سرخ را در چین رها کرد، وظیفه آنان همان‌قدر مرعوب کردن مخالفان مائو در درون حزب بود که مرعوب کردن مجتمع‌های کشاورزی چین از طریق کار اجباری. مائو فکر می‌کرد که فقط انسان‌ها به سایر انسان‌ها اعطای حق می‌کنند. ولی مردم، عمدتا کارگران و کشاورزان مستمند حقوق حزب را بدان داده بودند.
مائو در چالش بیشتری با آموزه انقلاب فرانسه عنوان کرد که آزادی همان درک ضرورت اطاعت از دستورات اوست که بیانگر خواست مردم است. او معتقد بود که باید واژه «جرئت» را جایگزین «ترس» کرد. «چه باد شرق بر باد غرب غالب شود چه باد غرب به شرق، مطلقا چیزی به نام برابری وجود ندارد.»

اندرو سینکلر

۶ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پادکست - آرمان پان‌ایرانیسم
Paniranist Party
عنوان: پادکست «آرمان پان‌ایرانیسم»
گوینده: دکتر سهراب اعظم زنگنه
۶ خرداد ۱۴۰۳

پاینده ایران

به کانال رادیو پان‌ایرانیست بپیوندید:
https://www.tg-me.com/RadioPanIranist
پاینده ایران

تمبر ۵ تومان، سری تاج‌گذاری احمد شاه قاجار با تصویر کاخ ویژۀ داریوش بزرگ (کاخ تَچر) در شهر پارسه (تخت جمشید) با روچاپِ نوامبر ۱۹۱۹ - ۱۳۳۷

این سری تمبر در سال ۱۲۹۴ خورشیدی (۱۹۱۴ میلادی) وارد سیستم پستی شد.

روچاپِ 1918 - ١٣٣٧ Novamber نیز در آبان ماه سال ۱۲۹۷ خورشیدی به مناسبت پایان جنگِ نخست جهانی، روی برخی از این تمبرها اضافه شد.

سال ۱۹۱۸ میلادی برابر با ۱۲۹۷ خورشیدی و ۱۳۳۷ هجری قمری، سال پایانِ جنگ نخستِ جهانی است.

(از کانال تلگرامی ایران دل / صفحه مجله ملانصرالدین)

منبع:
صفحۀ مجلۀ ملانصرالدین


@paniranist_party
پاینده ایران

یاد شهید علیرضا رئیس را گرامی می‌داریم

هشتم خرداد سالگرد شهادت علیرضا رئیس، نخستین شهید راه مبارزه با اشغالگران شوروی و انگلیس آمریکا در ۱۳۲۰ گرامی باد.

علیرضا رئیس، نخستین شهید رستاخیز پان ایرانیسم، عالی ترین جلوه ناسیونالیسم ایران زمین است. او از شهیدانی است که درباره آنها آمده است:
"نام شما و یاد شما افتخار ما است و درس زندگی ما"

۸ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

حرف نابجا!

«این شیوه حرف زدن نابجای سرپرست دولت است که در حضور نمایندگان خارجی که بخشی از آنها از همسایگان هستند مانند پاکستان از پیش از انقلاب بهترین روابط را با ایران داشته است. میگوید ۳ کشور را ما زدیم. بعد میفهمد چه خرابکاری کرده بحث را میبرد روی اسرائیل.»

(دکتر ریحانی متخصص امور نظامی)

۷ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
هشتم خردادماه، سالگرد شهادت سرور علیرضا رئیس
Paniranist Party
پاینده ایران

پیام سرور‌ دکتر سهراب اعظم زنگنه دبیرکل حزب پان‌ایرانیست پیرامون سالگرد شهادت علیرضا رئیس نخستین شهید آرمان پان‌ایرانیسم در ۸ خرداد ۱۳۲۵.

یاد شهیدان جاودان.

۸ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

پیرامون «فرمان رئیس»

نوجوانانی که پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم گردهم آمده بوند، کوشش‌های زیرزمینی را برای مبارزه مردمی با بیگانگان و اشرار فرقه‌های تجزیه طلب آغاز کردند. این گروه هم اندیشان با نام‌هایی چون انجمن محصلین، باشگاه ایران‌دوست، گروه رستاخیز ملی نامیده می‌شد. نوجوانان اعضای این گروه ۱۵ تا ۲۰ نفره شامل محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، ابوالقاسم پورهاشمی، مهدی بهره‌مند، هرمز دری، برادران ضیایی، برادران زهره و برادران جوان از دانش آموزان دبستان امیر معزی و تعدادی از نوجوانان آن محله از جمله پرویز صفیاری و فرید سیاح سپانلو بودند.
این دوره از فعالیت‌های گروه به دوره انجمن معروف است. اعضای انجمن با خارج شدن نیروهای انگلیسی از تهران و باقی ماندن برخی از تجهیزات نظامی آن‌ها در امیرآباد، در پی آن بر آمدند تا با استفاده از مواد منفجره باقی‌مانده‌ی متفقین برخی از عناصر وابسته به بیگانه و خائنین را تنبیه کنند.
در هشتم خرداد ماه ۱۳۲۵ علیرضا رییس، یکی از هموندان شاخه نظامی این گروه  ناسیونالیستی به هنگام ساختن بمب دستی و باز کردن سر نارنجک به علت انفجار به شهادت رسید.
با شهادت علیرضا رییس، این گروه ملی‌گرا از سوی دولت وقت شناسایی شده و برخی از اعضای آن برای مدتی دستگیر شدند. یک سال پس از شهادت علیرضا رییس در پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ هسته مرکزی این گروه میهن‌پرست با گردآمدن در کنار رود کرج میثاقی را با خون خود امضا کردند و برای نخستین بار در آن پیمان‌نامه که به «فرمان رییس» معروف و توسط محسن پزشکپور نوشته شده بود از لفظ "پان‌ایرانیسم" برای نامیدن اندیشه‌های خود استفاده کردند. از این تاریخ به بعد "مکتب پان‌ایرانیسم" به رهبری محسن پزشکپور تشکیل گردید. در همین سال‌ها کتاب ایدئدولوژیک "ما چه می خواهیم؟" از سوی محسن پزشکپور برای تبیین خواست‌ها و آرمان‌های مکتب پان‌ایرانیسم نوشته شد. در سال ۱۳۲۹ کتاب "بنیاد مکتب پان‌ایرانیسم" به قلم محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی و علینقی عالیخانی نگارش و چاپ گردید.

۸ خرداد ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

متن «فرمان_رییس»

«ما بنیان گذاران انجمن، که نخستین پایه‌ی ایران پرستی را به روی شانه‌های خود برپا کردیم، امروز در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه‌ی ایرانی نموده و مبنای تعلیمات و فلسفه و کلیه عقاید انجمن خویش سازیم می‌گوییم  #پان_ایرانیسم آن آرزوی  مقدسی است که بر قلوب جملگی حکومت می‌کند.
اکنون به خدای خود و شرافت انجمن خود و به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن علیرضا رییس سوگند یاد می‌کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان‌ایرانیسم برای خود هدف و آرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم.
ای آیندگان، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می‌گیرید،
مردان مبارز، کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می‌پیوندید، زمام‌داران، ای افرادی که فرزندان داریوش و کوروش حکومت می‌کنید، ای خواننده‌ی عزیز، شاید وقتی که این سطور را می‌خوانی اجساد ما خاک شده باشد؛ شاید که جای ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن پرستی آواره‌ی کوه و دشت باشیم، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیرهای جان‌گداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد، اما از تو می‌خواهیم و به تو می‌گوییم و تو را به اهورامزدا خدای بزرگ ایران سوگند می‌دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیان‌گزاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده‌ی کلی گردی، پان ایرانیسم. شاید این  آرزو در زمان ما و در دوره تو به حقیقت نپیوندد، اما باشد، تو موظفی ذره‌ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود. مطمئن باش روزی می‌رسد که این آتش، پلیدی‌ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی برجای نگذارد، تا آن روز این وصیت ماست. شما هاله‌ی سیاه را از پرچم ایران برنگیرید‌، این هاله نشانه‌ عزاداری و ماتم ماست تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده‌اید، تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده‌اید شما را به ناموس وطن سوگند این هاله را برنگیرید و نعره کشان بگویید:
«به پیش برای محو این هاله‌ی سیاه، به پیش برای روز تاریخی و مقدس»
آن روزِ سعادت‌بارِ فرح بخش، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور  انجمن در اهتزاز خواهد بود.
هم وطنان درود بر شما و شهدای ایران، درود بر قهرمان پیش‌آهنگ و شهید راه آزادی ایران، علیرضا رییس؛ ایران را به شما می سپاریم و شما را به  اهورامزدا.

پاینده ایران»

@paniranist_party
2024/05/29 07:39:27
Back to Top
HTML Embed Code: